بخشی از سخنرانی حاج احمد در دفاع مقدس:بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.
بخشی از سخنرانی حاج احمد در دفاع مقدس:بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.
شهدای نوجوان و دانش آموز | مگر دفاع از کشور ، دفاع از عقیده و دین ، سن و سال می شناسد. چه بسیار دانش آموزان و نوجوانانی که با دستکاری کردن شناسنامه خود یا ترفندهای مختلف خودشان را به جبهه های حق علیه باطل رساندند و جان شیرینشان را با تاسی از حضرت قاسم علیه السلام فدا نمودند.
#وصیت_نامه شهید۱۳ ساله، مرحمت بالازاده:و ای پدر و مادر عزیزم! اگر این پسرتان در راه #اسلام به #شهادت برسد، افتخار کنید که شما هم از خانواده #شهدا برشمرده میشوید.ای پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضایی دارم. اگر من #شهید بشوم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای #کربلا و شهدای کربلای ایران گریه بکنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه میجنگیم.حالا معلوم است که راه تنها یک راه است که آن راه هم راه اسلام و #قرآن است. و آخر #وصیت میکنم راه #شهیدان را ادامه بدهید و اسلحهشان را نگذارید در زمین بماند.و مادرم و پدرم چنانچه من میدانم لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر خداوند بخواهد که شهید بشوم مرا #حلال کنید و من هم شهادت …
شهید مصطفی قویقائم مقام تیپتاریخ شهادت 6 تیر 1365 یکی از همرزمان مصطفی میگفت: وقتی توی جبهه مواد خوراکی به ما میدادند، مصطفی نمیخورد، بلکه آنها را در جایی پنهان میکرد و زمانی که ما چیزی برای خوردن نداشتیم، آنها را میآورد و به بچه ها میداد و خودش نمیخورد. دوستانش میگفتند: مصطفی ضدگلوله بود. چنان با قدرت در جبهه جلو میرفت که هیچ چیز، جز رسیدن به خاکریز دشمن برایش اهمیت نداشت.در پاتک معروف چزابه دشمن ، به مدت دو ساعت بر سر بچهها آتش میریخت. در آن لحظه، در چهره مصطفی فداکاری و ایثار خاصی دیده میشد و این باور به انسان دست …
هردو با هم🌷چشمهایشان شبیه هم بود،ابروهایشان شبیه هم بود.موهایشان شبیه هم بود،دوتا بودند اما آنقدر اشتراک داشتند که فکر می کردی یکی هستند.روی صفحه اول شناسنامه هردوشان نوشته شده بود متولد ۱۱ خرداد ۴۷،نام پدر حسین صادره از مشهد.حتی هردوشان علی بودند.فقط یکی علی اکبر بود و دیگری علی اصغر.هردو باهم رفته بودند مدرسه نوید خیابانِ طلّاب.هردوباهم می رفتند دعای کمیل،می رفتند مسجد،می رفتند سربازی.هردو با هم رفتند فرم اعزام به جبهه را پر کردند.بیست و هفت خرداد ۶۶،پرونده مشترکشان بسته شد.دوباره هردو با هم.هردو تیپ ۸۸انصار الرضا.هردو واحد ادوات،محل شهادت هردو مهران.تاریخ شهادت هردو با هم ۲۷ خرداد.علت شهادت هر دوشان برخورد مینی کاتیوشای …
شهید نوری درسال ۱۳۶۰ وارد جهادسازندگی شدند وانگیزه ایشان از آمدن به جهاد محرومیت زدایی ومردمی بودن وگذشته ازاین ها چون به امرامام امت خمینی کبیرتناسیس شده بود وخدمت درجهاد را یک نوع عبادت می دانستند وازتاریخ ورود به جهاد مرتبا درجبهه بودند وفقط یادم هست هرسالی چندمرتبه جهت رسیدگی به امورات خانواده به مرخصی می آمدند دررابطه با عملیاتی که ایشان شرکت داشتند سؤال می شود ازتعداد عملیات جنگی که ایشان شرکت داشته اند یادم نیست ولی می دانم که دربیشتر عملیاتها که ایشان یک رزمنده شاخص ویکی ازفرماندهان جنگ بودند شرکت داشتند وچندمرتبه هم مجروح شدند که یادم هست بازبا همان حالت مجروحیت …
شهید محمدرضا یوسفیانمسئول واحد1365/03/30مرخصیاش تمام شده بود آخر ماه مبارک بود. بعد از خواندن نماز عیدفطر با همهی دوستانش در مسجد خداحافظی کرد. به خانه که آمدیم به منگفت: «جان شما و جان پسرم عباس.» خندیدم و گفتم: «جوش عباس را نزن.»لحظاتی بعد سوار ماشین شد. گفت: «مادر خواهشی از شما دارم.» گفتم:«بگو.» گفت: «شما از خدا طلب کنید مرا در راه خودش قبول کند.» چشمان منپر از اشک شد. ماشین حرکت کرد برای آخرین بار به عقب نگاه کرد و دراندوه چشمان من شریک شد… شب که شد در نمازش با خدا این گونه راز ونیاز کردم. «خدایا! تو خودت آگاهی که من دلم …
سالروز شهادت سردار شهید محمد جواد قنادان گرامیباد..یک اسیر گرفته بود. پوتینهای خودش را در آورده و به آن اسیر داده بود و خودش با پای برهنه تا پشت خط آمده بود. وقتی سؤال کردیم که «چرا این کار را کردی و پوتینهای خودت را دادی به این اسیر؟» گفت «اِقتدا کردم به مولای خودم علی بن ابیطالب (ع)، زیرا وقتی بعد از ضربت خوردن برایش شیر آوردند، ابتدا به قاتل خودش داد.».راوی : تقی تقویان، دوست و همرزم شهید